حسین خسروی مدیرعامل ادونچرز، حامد ساجدی مدیرعامل شناسا، مسعود حمیدزاده مدیر سرمایهگذاری جسورانه فیروزه، حمیدرضا سلیمانی مدیرعامل سرمایهگذاری خطرپذیر اسمارتآپ و علی ناظمی معاونت سرمایهگذاری صندوق نوآوری و شکوفایی در پنل چالشهای سرمایهگذاری حضور داشتند که با اجرای اکبر هاشمی، مدیرمسئول هفتهنامه شنبه همراه بود.
حاضران در این پنل از مشکلات سرمایهگذاری، مسدودبودن مسیرهای ورود به بورس، ترسیم وضعیت ۱۰سال دیگر اکوسیستم، داشتن رؤیا و… صحبت کردند.
میتوانید ویدیو کامل پنل سرمایه گذاری خطرپذیر در ایران را از اینجا ببینید.
هاشمی: بهتر است که این پنل را بهصورت بحث با همدیگر جلو ببریم. ارقامی که میشنوم، حس خوبی ایجاد نمیکنند. الان گتی در منطقه یک میلیارد دلار جذب سرمایه میکند یا ۸میلیارد دلار ارزشگذاری میشود و ارقامی از این دست. حالا ارقامی که من از شما میشنوم که ویسیهای قابل توجه کشور هستید، خیلی اندک است. طبق گزارشها طی یک سال گذشته، ۷۵۰میلیارد تومان سرمایهگذاری شده در اکوسیستم که اگر به دلار ۳۰هزار تومان حساب کنیم، ۲۵میلیون دلار است. آیا ظرفیت کشور ما همین است؟ ما سالهاست که از ارقام خیلی کوچکی صحبت میکنیم. چرا این ظرفیتها بزرگتر نمیشود. الان در ترکیه هم استارتاپهای چند میلیارد دلاری تشکیل شده است.
سلیمانی: بزرگترین استارتاپی که در ایران وجود دارد، ارزشگذاری حدودیاش حدود یک میلیارد دلار است. بنابراین مجموع سرمایهگذاریهای انجامشده اگر در اُردر میلیون دلار باشد، عجیب نیست. نکته دوم اینکه ما در مراحل ارلیاستیج شاید تعداد سرمایهگذاران بیشتر باشند. مثلا اسمارتآپ تا سال گذشته چکسایز سرمایهگذاریاش زیر یک میلیارد تومان بود. اما الان این چکسایز را به سه چهار میلیارد تومان رسانده است، ولی در مراحل بالاتر سرمایهگذاری، تعداد سرمایهگذاران کمتر میشود و نوع ورود سرمایهگذاران هم تغییر میکند. برخی از این سرمایهگذاریها در این آمار نیست. البته با وجود آنها هم عدد بزرگتر نمیشود و شاید تا هزار میلیارد تومان برسد.
ساجدی: به لحاظ استعداد سقف سرمایهگذاری خیلی بزرگتر است، اما وقتی به هر دلیلی، به لحاظ بیزینسی و روانی نتوانیم بینالمللی فکر کنیم و بیشتر محلی فکر کنیم، ابعاد بزرگ نمیشوند. وقتی نهایت افق دیدمان یک بازار ۸۰میلیونی است، دید کسبوکارها هم محدود میشود.
همچنین به لحاظ منابع مالی، میتوان سرمایه جذب کرد چون حجم سرمایهگذاری در اکوسیستم نوآوری در مقابل سایر سرمایهگذاریها تقریبا صفر است. پس مسئله، مسئله مالی نیست.
اما آن باور و نگاهی که از آینده خوب میتواند شکل بگیرد، دچار نقصان است. اگر الان را با ۵سال پیش مقایسه کنید، میبینید که اتفاق ویژهای نیفتاده است. اما تفاوت ۵سال پیش با الان این بود که فکر میکردیم میتوانیم به یک دنیای بزرگتر متصل شویم یا آینده بزرگتری داشته باشیم. این مسائل به لحاظ روانی اجازه نمیدهد که سرمایهگذاران و صاحبان ایده، بزرگ فکر کنند.
حمیدزاده: اکوسیستم استارتاپی بخشی از کل اقتصاد کشور ماست. اما ابهاماتی وجود دارد که باعث میشود ارزش سهام تحت تاثیر قرار بگیرد و فشردهتر شود و در کنار آن هزینه سرمایه بالاتری وجود داشته باشد.
حدود ۲سال پیش که شرکت اوبر وارد بورس نیویورک شد و رقمهای چند میلیارد دلاری بهعنوان سرمایه جذب کرده بود، در رسانههای آنجا در مورد ارزش این سرمایهگذاری صحبت میکردند و همه با ابهام روبهرو بودند؛ یعنی اینکه شرکتی که میلیاردها دلار ضرر میداد، چگونه دوباره رقمهای میلیارد دلاری جذب سرمایه کرده بود و وارد بورس هم شد برای آنها هم مسئله مبهمی بود.
در آنجا به خاطر پایینبودن هزینه سرمایه، این فرصت در اختیار اوبر قرار داشت اما در ایران به خاطر بالابودن هزینه سرمایه چنین فرصتهایی از شرکتهای ایرانی گرفته شده است. در ایران با وجود سرمایههای زیادی که در بازارهای دیگر وجود دارد، سرمایهگذاری عمده و بزرگی در حوزه استارتاپی انجام نمیشود.
اما این طرف بد قضیه است ولی طرف خوبی هم وجود دارد؛ ببینید حوزه استارتاپها حوزه شفافی است و برای سرمایهگذاری بسیار مناسب است؛ همانطور که بعد از برجام نخستین مجموعههایی که توانستند سرمایه جذب کنند بهویژه از خارج از کشور، مجموعههای استارتاپی بودند.
خسروی: اگر بخواهیم دلار و ریال را مقایسه کنیم، آنچه که روی ادونچرز سرمایهگذاری کردیم، حدود ۵میلیون دلار بود. آن زمان دلار ۴۰۰۰ تومان بود. اگر بگوییم ۲۵میلیون دلار وارد شده انگار یک پنجم آن را ادونچرز وارد کرده است. پس شاید این مقایسه خیلی مقایسه درستی نباشد. ما برای یک دوره سهساله سرمایهگذاری ۲۰میلیاردی تعیین کردیم که این سرمایهگذاری در واقع از بخش صنعتی بود. با این تصور که در واقع استارتاپها قرار بود وارد بورس شوند و سرمایهگذاری خارجی جذب شود، استارتاپها هم اگزیت میکنند و مسائلی از این دست.
تصور ما این بود که طی سه چهار سال یک پورتفوی موفق ساخته و بعد از سرمایهگذاران میخواهیم که مثلا ۲۰۰میلیارد تومان سرمایه دیگر هم اضافه بکنند. الان سرمایهگذاران ما باز هم علاقهمند به سرمایهگذاری هستند اما خود ما منتظریم ببینیم چه اتفاقی قرار است بیفتد و چه فرصتهای دیگری برای سرمایهگذاری وجود دارد؛ یعنی مسئله، نبود سرمایه نیست بلکه نگرانیهایی است که ما داریم. بخشی از این مسئله به خود استارتاپها برمیگردد و انگار استارتاپی که بتوان روی آن سرمایهگذاری کرد، در حوزه ارلیاستیج وجود ندارد یا قابل توجه نیست.
هاشمی: یعنی تیمی وجود ندارد که شما بتوانید روی آن سرمایهگذاری کنید؟
خسروی: مثلا افرادی که در سال۹۶ به ایران برگشته بودند، با انگیزههایی چون انگیزه ساختن، ایجادکردن و مسائلی از این دست، اما الان چنین تیمهایی خیلی کم شده است. اکوسیستم نیاز به خون تازهای دارد.
هاشمی: وقتی تحریم هستیم و رفتن به کشورهای منطقه سخت شده است، چرا رفتن به بورس داخلی کشور اینقدر باید سخت باشد؟
خسروی: من کارشناس بورس نیستم و شاید خیلی مکانیسم بورس را نشناسم. اما نوعی سوءتفاهم بین بخش خصوصی و بورس را دخیل میدانم. کسانی که قرار است این فرآیند را تسهیل کنند، باید حرکت نوآورانه انجام دهند. نیاز است که ارزشگذاریهای اساسی انجام شود. الان مهمترین استارتاپ کشور ما حدود یک میلیارد دلار ارزشگذاری میشود شاید به خاطر اینکه ارزش برندش شناسانده نشده و این مسائل دخیل است در اینکه آنها را دارای ارزش بالایی نمیدانند. برای ورود استارتاپها به بورس باید در بخشی از بدنه دولت تصمیم شجاعانهای گرفته شود.
بنابراین چون داستان موفقیتی شکل نمیگیرد و ارزش کار کارآفرینان به مردم و جامعه شناسانده نمیشود با اینکه مردم الان عمدتا به بانکها اعتماد ندارند و در بورس هم اتفاقات خوبی برایشان نیفتاده است، اما در حوزه استارتاپها هم سرمایهگذاری نمیکنند.
ناظمی: برای سنجش میزان سرمایهگذاریها، دو شاخص داریم؛ یکی تعداد قراردادها و دیگری حجم سرمایهگذاری انجامشده در حوزه استارتاپی کشور است. وقتی از لحاظ تعداد قراردادها، با کشورهای همتراز خودمان را مقایسه میکنیم اوضاعمان خیلی بد نیست اما به لحاظ عدد سرمایهگذاری خیلی با آنها فاصله داریم.
هاشمی: به تعداد قراردادها اشاره کردید؛ میخواهم بدانم که شما وقتی از تعداد قراردادها صحبت میکنید، منظورتان سرمایهگذاری خطرپذیر است یا ضمانتنامهها را هم در این اعداد لحاظ میکنید؟
ناظمی: به لحاظ سرمایهگذاری خطرپذیر وضع ما فاجعه نیست. ما خودمان را با کدام کشورها مقایسه میکنیم؟ اینکه این مقایسه درست است یا خیر، جای بحث دارد. باید بپذیریم که به لحاظ تعداد قرارداد، فاصله زیادی نداریم. اما به لحاظ عددی، فاصله خیلی جدی است. مثلا در سال۲۰۲۰، پاکستان که تازه وارد این فضا شده بود، عدد سرمایهگذاریاش حدود ۳۷میلیون دلار است و حجم سرمایهگذاری کل حوزه منا حدودا ۲/۱میلیارد دلار است که ۶۰درصد آن متعلق به امارات است.
اما چرا در ارتباط با عددها فاصله ما خیلی زیاد میشود؟ چون در ایران در مرحله ارلیاستیج سرمایهگذاران زیادی وجود دارند ولی در مراحل بعدی سرمایهگذاری که اعداد سرمایهگذاری بزرگتر میشوند، سرمایهگذاران بسیار کمتری حاضر به سرمایهگذاری هستند.
اما چرا در لیتاستیج سرمایهگذاری جدی در ایران انجام نمیشود؟ به نظر من دو دلیل عمده در این زمینه وجود دارد که اگر حل نشوند، همچنان این مشکل پابرجا خواهد بود. یکی مربوط به IPO یا بورس است.
زمانی که ما از حجم سرمایهگذاریهای چند صد میلیارد تومانی حرف میزنیم، از بیرون اکوسیستم به ما میخندند چون این اعداد خیلی کوچک هستند. مهمترین کارکرد بورس جذب سرمایه نیست بلکه کارکرد مهمش افشای اطلاعات است یعنی کارکردش این است که به اقتصاد میگوید که چه کالایی، چقدر میارزد. بنابراین تا وقتی حوزه استارتاپی را وارد بورس نکردیم، افشای اطلاعاتی آنها به لحاظ ارزشی که دارند اتفاق نمیافتد. وقتی سرمایهگذار مراجعه میکند به استارتاپها، بنچمارکی وجود ندارد که براساس آن بتواند اطلاعاتی در مورد استارتاپها داشته باشد.
مشکل دیگر مربوط به نبود سرمایهگذار خارجی در ایران است، بنابراین همه ارتباطات و سرمایهگذاریها بین خودمان در ایران اتفاق میافتد و انگار که در حال شکلدهی به یک حباب هستیم. تا سال۲۰۱۷ آمارهای ترکیه هیچ تفاوتی به لحاظ عددی با ما نداشت. اما ایآیاف (AIF) وارد آن بازار شد؛ یعنی صندوق بینالمللی اروپا وارد بازار این کشور شد و صندوق سرمایهگذاری ایجاد کرد. همچنین سرمایهگذاران خارجی وارد بازار ترکیه شدند و سرمایهگذاری کردند و سرمایهگذاری خارجی انجام شد و بینالمللیشدن به وقوع پیوست و به همین دلیل الان مگادیلها در بازار استارتاپی ترکیه در حال انجام است.
ترکیه به رنک هشتم اروپا در سال۲۰۲۱ تبدیل شد و میزان سرمایهگذاری که در ۶ماه دوم سال۲۰۲۱ در ترکیه اتفاق افتاد، به اندازه کل سرمایهگذاری تاریخ ترکیه بوده است.
بنابراین برای افزایش عدد و بزرگترکردن اعداد سرمایهگذاری، ورود به بورس نیاز است و همچنین داشتن تعامل با سرمایهگذاران و ویسیهای خارجی. ضمن اینکه بازار ۸۰ میلیونی، بازار بینهایتی نیست و استارتاپها برای اینکه بتوانند بزرگتر شوند و اعداد سرمایهگذاری خیلی بزرگتری جذب کنند، نیاز به بازارهای بسیار بزرگتر دارند.
ساجدی: در تایید صحبتهای دوستمان باید بگویم که ما در سال گذشته روی چک سایز ۳ الی ۴ میلیارد تومان متمرکز بودیم. امسال به چک سایز حدود ۱۰ تا ۲۰میلیارد تومان و حتی ۲۵میلیارد تومان رسیدهایم اما کسی در اکوسیستم نیست که این چک سایز و سرمایهگذاری ۲۵میلیارد تومانی ما را چند سال بعد، پنجبرابرش را وارد کند؛ یعنی راند بعدی سرمایهگذاری ما را تامین کند.
مشکل دیگر اینجاست که ما برای برقراری ارتباط با سایر نقاط جهان باید از صدها ترفند استفاده کنیم ولی کشورهای دیگر بهراحتی و بهآسانی با سرمایهگذار خارجی و با هر چیزی که در بازار بینالملل وجود دارد، ارتباط برقرار میکنند.
سلیمانی: من کوچک که بودم همیشه با خودم فکر میکردم که چرا ما در دریاها و دریاچههای ایران نهنگ نداریم و وقتی بزرگ شدم، فهمیدم که نهنگها در دریاها و آبهای عمیقتر زندگی میکنند. حالا میتوان همین را مثالی برای اکوسیستم در نظر گرفت.
کل سرمایهگذاری که طی سالهای اخیر در اکوسیستم استارتاپی ایران شده است، شاید به اندازه کل سرمایهگذاری برای ساخت یک ساختمان در یکی از خیابانهای تهران هم نباشد. بنابراین ما اول باید دریاهای موجود در ایران به لحاظ استارتاپی را بزرگتر کنیم. نهادهای رگولاتوری و قانونگذار از فرآیندهای کوثر خیلی عقب افتادهاند. اینها همراه با اکوسیستم و فرآیند نوآوری و رشد، میتوانند این حوزه را بزرگتر کنند. همچنین وصلشدن به جهان و به فرایندهای بینالمللی هم موجب عمیقتر شدن این فضا میشود. فعلا در یک استخر قرار گرفتهایم و در یک استخر هم نمیتوان نهنگ پرورش داد.
هاشمی: در مسئله تحریم چندین کشور باید سر میز مذاکره حاضر باشند و تعامل بکنند و قرار بر این باشد که تحریمهای ایران کم بشود اما برای ورود به بورس کشور خودمان چرا اینقدر مسئله و مشکل وجود دارد؟ فکر میکنم برای این مسئله نیاز به امضای یک آدم شجاع وجود دارد تا این ظرفیت آزاد شود و به اقتصاد کشورمان کمک کند. در این مورد میتوان بسیار زیاد صحبت کرد و اجازه بدهید فضا را عوض کنیم و میخواهم در مورد این مسئله صحبت کنیم که الان سطح سرمایهگذاری اغلب سرمایهگذاران روی مراحل ابتدایی و ارلیاستیج تمرکز دارد و تعریف من از فضای اشتراکی که در ایران شکل گرفته است مثل یک دریاچهای بود که ویسیها بتوانند به آنجا مراجعه کنند و کسبوکارهای موردنظرشان برای سرمایهگذاری را انتخاب کنند اما الان که به آن فضای اشتراکی نگاه میکنم، میبینم که افرادی که در آنجا نشستهاند یا در حال انجام مسائل مالی و شخصی خود هستند یا بهصورت فریلنسری برای کشورهای دیگر کار میکنند و یا حتی مشغول تریدر رمز ارزها هستند. تعداد تیم های استارتاپی سرمایه پذیر کاهش پیدا کرده در سالهای قبل وی سیها می گفتند تیم خوب نیست. حالا این پرسش را می کنیم تیمی برای سرمایه پذیری هست؟
خسروی: من طی یک سال اخیر تیم خوبی برای سرمایهگذاری ندیدهام. ما دائما پلتفرم میبینیم! مگر بازار به چه میزان پلتفرم نیاز دارد؟ من معتقدم که شکوفایی و نوآوری و رشد انفجاری در ایران رخ خواهد داد. من ناامید نیستم اما باید این روند را حفظ کنید و چراغهایی که روشن شده است، خاموش نشوند.
چون میدانم که همه بهسختی در حال تلاش هستند که سرمایهگذارهای بخش خصوصی یا دولتی را حفظ کنیم. به نظر من ما در این مرحله خودمان به دنبال راهنماییکردن و به دنبال به دستآوردن تیمها باشیم. خود من راهکاری که در پیش گرفتم، موضوع صنایع خلاق است؛ یعنی تنوع ایجاد کنیم و صرفا به دنبال موضوعاتی در حوزه پلتفرمی یا آیتی باشیم.
سلیمانی: ما خودمان سالانه بین ۳۰۰ تا ۳۵۰ درخواست برای جذب سرمایه دریافت میکنیم یعنی به طور متوسط هر روز یک درخواست وجود دارد. پس چنین ظرفیتی وجود دارد ولی معیارهایی که براساس آنها تیمها جذب میشوند، چند مورد است که نخستین آنها مسئله تیم است و موارد بعدی مربوط به بازار و اندازه بازار است و اینکه چقدر در آن بازار فرصت اگزیت وجود دارد. ما در این مرحله خیلی به محصول تیم نگاه نمیکنیم چون اعتقاد داریم که اگر تیم خوبی وجود داشته باشد، میتواند محصول خوبی بسازد. پارامترهایی که برای جذب تیمها در نظر گرفتهایم، نرم پایینی در تیمها دارد مثلا ممکن است یک تیم خوب سراغ بازار کوچکی رفته باشد یا یک تیم ضعیف یک بریک بازار بزرگی وجود داشته باشد. مسئله تحت تاثیر مهاجرتهای بالایی هم که امسال در ایران رخ داده است قرار دارد.
ساجدی: تا اینجا در مورد وجه اقتصادی و مالی در ارتباط با اکوسیستم استارتاپی صحبت کردیم. اما وجه دیگری هم وجود دارد؛ اینکه ویسیها به حوزههایی در حال ورود هستند که میتواند سبک زندگی آدمها را ارتقا بدهد. مستقل از اینکه ارزش بازار آن حوزه چقدر است. این تغییر در ارتباط با سرمایهگذاریهایی که در حوزه نوآوری انجام شده، خیلی چشمگیر است و همه وجوه زندگی آدمها را از خرید گرفته تا مسائل خدماتی مثل دریافت خدمات پزشکی و درمانی و… دربرمیگیرد.
بنابراین باید به حوزههای غیر از حوزههای آیتی هم توجه کنیم. شاید ارزش اقتصادی این حوزهها در قیاس با سطح جهانی زیاد نباشد اما مسئله این است که زندگی افراد بسیاری در جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد. شاید این اتفاق موجب شود که سرمایهگذاران هم به حوزه استارتاپی توجه دیگری نشان بدهند. چون حوزههای مربوط به سبک زندگی، حوزههای ملموسی هستند.
در این حوزهها باید به سراغ خلاقیت و بیزینسمدلهای متفاوت برویم چون همین الان تیمها اغلب از کمبود خلاقیت رنج میبرند. خودمان هم نیاز به نوآوریهای بنیادین در ساختار کاریمان داریم. با وجود حجم بالای مهاجرت و نبود تزریق سرمایهگذاریهای مداوم، شاید طبیعی باشد که تیمهای خلاق و قدرتمندی که از سرمایهگذاران دلبری بکنند، کم باشد.
حمیدزاده: ما در اکوسیستم استارتاپی ایران الان در مرحلهای هستیم که استارتاپهای اولیه اکوسیستم در حال رشدهای بزرگتر هستند و استارتاپهای کوچکتر و تیمهای جوانتر روی ارزش افزودهای که آن استارتاپها ایجاد کردهاند، استارتاپ راهاندازی میکنند و روی فرصتی که آنها ایجاد کردند، فرصتهای نو و جدیدتری میسازند.
اما چرا این اتفاق در ایران به کندی در حال شکلگیری است؟ یکی از دلایلش عدم ارتباط با بازار جهانی و اکتفاکردن به بازار ایران است که خدماتی را دریافت کرده و حالا باید با ایدههای بسیار خلاقانهتر خدمات جدیدتری برایشان ایجاد شود و این کار را مشکل میکند.
هاشمی: به ابتدای دهه۹۰ فکر میکنم و سرمایهگذاریهایی که انجام شد. سرمایهگذاریهای آن زمان منجر به ایجاد استارتاپهایی شد که الان یکی را یونیکورن میدانیم یکی را در مرز یونیکورنشدن و… حالا اگر روند سرمایهگذاری و روند فعلی اکوسیستم تغییری نکند و به همین صورت ادامهدار باشد، در پایان یک دهه دیگر چه تصویری از اکوسیستم میتوانیم داشته باشیم؟
حمیدزاده: من این فرض را به این صورت نمیتوانم ببینم؛ هرچند سرمایهگذاری در حوزه استارتاپی و شرکتهای آیتی از دهه۹۰ هم وجود داشته است. ۱۰سال اخیر را باید در یک لایه بالاتر و در کلیت اقتصاد ایران بررسی کنیم. باید ببینیم که در کلیت اقتصاد ایران طی دورههای ۱۰ساله چه اتفاقاتی افتاده است. حداقل کاری که الان میتوانیم بکنیم این است که روند موجود را حفظ کنیم.
سلیمانی: ذات نوآوری دیستراپشن است و به هیچ عنوان ما فکر نمیکنیم که قرار است اوضاع به همین منوال باقی بماند و استارتاپها، سرمایهگذاران و سایر اجزای اکوسیستم نوآوری قطعا راه را باز میکنند.
ساجدی: من میخواهم بر این نکته تاکید کنم که اگر چه ویسیگری یک ابزار خوب برای کسب سود در دنیا محسوب میشود اما از آن مهمتر، ویسی ابزاری است برای تامین مالی کسبوکارهایی که به دنبال تغییرات عمده و ریشهای هستند؛ یعنی کسبوکارهای دیستراپتیو. خود ما هم باید دیستراپتیو و بنافکن باشیم و نمیتوانیم بهعنوان یک ناظر غیرفعال منتظر بنافکنی سایرین بمانیم. ما بهعنوان افرادی که به آینده نگاه میکنیم، چارهای نداریم جز اینکه شرایط فعلی را تغییر بدهیم، تکانی به خودمان بدهیم و از قدرت چانهزنیهای خودمان استفاده بکنیم. مثلا اگر به بازارهای جهانی نمیتوانیم برویم، پس مشکل بورس را حل کنیم.
خسروی: ما در عین حال که بنچمارکها را به لحاظ راهاندازی استارتاپ در حوزه کسبوکار میبینیم، باید بنچمارکهای بحرانهای تاریخی کشورمان و سایر کشورها را هم ببینیم.
آیا آمریکا بحران اقتصادی نداشته است؟ باید ببینیم که از دل آن بحرانهای اقتصادی چه کسبوکارهایی بیرون آمدند. الان سویه ناامیدی در حال فراگیری است به خاطر اینکه ما تاریخ نمیخوانیم، به خاطر اینکه ما تاریخ اقتصاد را نمیخوانیم و... بچههای استارتاپی یک استارتاپ آمریکایی را بنچمارک میکنند و به بازار ایران میآورند، تاریخچه این کسبوکارها را هم ببینند و توجه کنند که مثلا در ابتدای سال۲۰۰۰ چه اتفاقی برای این حوزه در آمریکا افتاده و الان کسبوکارهای برآمده از این اتفاقات به کجا رسیدهاند.
هاشمی: آیا صبرکردن آیندهای برای کسبوکارهای ما باقی میگذارد که آنها همچنان صبر کنند و منتظر بمانند که وضعیت بهتری ایجاد شود؟ همیشه من را به دادن امید واهی متهم میکنند و الان هم با احتیاط حرف میزنم و این سوال را بابت نگرانیهای موجود پرسیدم.
ناظمی: الان مشکلات زیادی وجود دارد اما اگر با وجود چنین مشکلاتی قرار است که اکوسیستم از بین برود، پس باید بپذیریم که از اساس اکوسیستم قویای نداشتهایم. وجود کسبوکارهای نوآور مبتنی بر تخریب خلاق است و تخریب خلاق را صرفا برای راهاندازی کسبوکار بهکار نمیبرند بلکه برای از میان بردن موانع و از میان بردن مشکلات هم باید از تخریب خلاق استفاده شود.
من حتی نمیتوانم فکر کنم که اکوسیستم فعلی بخواهد از بین برود چون فضاهای زیادی برای همکاری اینها با هم و برای ارتباطهای بزرگتر وجود دارد. شش هفت سال پیش شاید ما نمیتوانستیم تصور کنیم که دانشجویان در محیط دانشگاهها به کارآفرینی و به حضور در مراکز نوآوری و شتابدهندهها و مسائلی از این دست فکر کنند اما الان این اتفاق افتاده است.
ساجدی: آقای هاشمی من با شما همدلی میکنم بابت نگرانیات در بهکاربردن واژه امید. واژه دیگری هم میتوانیم استفاده کنیم و این واژه رؤیاست. امید کمی مبهم است اما رؤیا مدونتر از امید است. رؤیا را میشود تجسم کرد. رؤیا زمانی اتفاق میافتد که همهچیز ناخوب است. رؤیا در یک بستر حمایتگر و مثبت و خیلی عالی ایجاد نمیشود بلکه رؤیا محصول بسترهای دارای مشکل و ناامیدکننده است. بعضی از محققان اعتقاد دارند که امید صرف، قاتل موقعیتهای اجرایی و تفکرهای سازنده است اما ما باید به رویاساختن و کمک به تحقق رویاها فکر کنیم.
هاشمی: من از صحبت آقای ساجدی وام میگیرم و برای صحبتهای پایانی در این پنل میخواهم از شما بپرسم که رویاهایتان چیست؟
خسروی: رویا زیاد است و من در تکمیل صحبتهای آقای ساجدی میخواهم بگویم که دقیقا همینطور است و رویاها از نقصانها، ایکاشها و شرایط سخت است که بیرون میآیند. رویای من این است که بتوانیم نقش جدی در اقتصاد جهانی بازی کنیم. آدم ناامیدی نیستم و این مسئله را دور نمیبینم.
اما رویاها بهسادگی محقق نمیشوند. خود من برای رسیدن به موقعیت فعلی در حوزه مدیا، ۲۵سال صبر کردم. برای بهثمرنشستن رویاها باید کمی سختی بکشیم و دلگنده باشیم.
سلیمانی: ما طی یک دهه گذشته یاد گرفتیم که چگونه یک اکوسیستم بسازیم و چگونه کسبوکارهایی داشته باشیم که بتوانند در این اکوسیستم رشد کنند و جلو بیایند. دهه بعد احتمالا یاد خواهیم گرفت که کار صنفی انجام بدهیم که تاثیر بگذاریم روی نهادهای خارج از اکوسیستم. مثل اقداماتی که برای مواجهه با اینماد یا طرح صیانت و مسائلی از این دست انجام شده و میشود.
در مورد رؤیا هم من با آقای ساجدی موافقم که امید شاید ابهاماتی داشته باشد اما رؤیا انگیزههای بیشتری ایجاد میکند.
ما در اسمارتآپ در مورد رویاهای خلقشده صحبت میکنیم؛ آیندهای را بهصورت دقیق تصویر میکنیم و در آن زندگی میکنیم. هر کارآفرین و هر استارتاپی نیاز دارد که رویاهایش را تصویر کند و با آنها زندگی کند. قطعا طی ۴ تا ۵ سال آینده سرمایهگذاری از این چیزی که هست، بزرگتر خواهد بود.
برآورد ما این است که تا ۳سال آینده در اسمارتآپ، ۱۰درصد از سرمایهگذاری خطرپذیر کشور را میتوانیم انجام بدهیم.
ساجدی: خیلی ساده اگر بخواهم بگویم، باید اشاره کنم که کاستن از دردها و بهترکردن حال آدمیان بهترین رویاست و اگر این اتفاق بیفتد پول هم به همراه آن خواهد آمد. قطعا مردم برای برطرفکردن دردهایشان و خوبکردن حال خودشان حاضر هستند که هزینه بکنند.
من همیشه در مورد چشمانداز ۲۰ساله مملکت دغدغههایی داشتم که در اینجا به آنها اشاره میکنم. چشمانداز ۲۰ساله هم نوعی رویاپردازی بوده ولی اتفاقی که نیفتاد، ترجمان تحققش به زیستن ذینفعان بود. من نوعی درک نکردم که اگر چشمانداز محقق شود، در زندگی من زن خانهدار یا من کارمند یا من کارآفرین چه تغییراتی ایجاد میشود.
حمیدزاده: من به این مسئله کمی شخصی نگاه میکنم، چون طی سالهای گذشته در جمع دوستان و اطرافیان دیدهام کسانی را که خواستهاند با تکنولوژی بهتری و در فضای بهتری کار کنند، و مجبور به مهاجرت شدهاند. رویای من برای ۱۰سال آینده، وجود شرکتها و فضایی است که افراد صاحب دانش و جوانان صاحب ایده که میخواهند با تکنولوژی پیشرفتهتری کار بکنند، در همین کشور خودمان و در خیابانهای این مملکت به این شرکتها بروند و در آنها کار کنند و مجبور نباشند خانه و خانواده خود را ترک کنند و مهاجرت کنند برای دستیابی به تکنولوژی بهتر.
ناظمی: یکی از مسائلی که به آن فکر میکنم این است که محیط کسبوکار در ایران مساعد نیست و ما باید برای مساعدشدن محیط کسبوکار در ایران تلاش کنیم. ما بهعنوان دولت باید تلاش کنیم که ابزارهای جدیدی را متناسب با ظرفیت این اکوسیستم توسعه بدهیم. اگر محیط مناسب باشد، عرضه و تقاضای بازار هم بههم میرسند. شاید سوال مناسب از طرف دولت این باشد که چگونه سرمایهگذاری کرده نه اینکه چقدر سرمایهگذاری کرده است؟ آیا محرک بوده است یا مانع ایجاد کرده. به لحاظ توسعه و بهبود ابزارها برای رشد اکوسیستم چه کاری انجام داده است؟ چون فقط پول مهم نیست! پول یک لحظه وارد اکوسیستم میشود و تاثیر لحظهای میتواند داشته باشد اما توسعه ابزارهایی برای رشد اکوسیستم و ایجاد فضای مناسب کسبوکار اهمیت بسیار بیشتری دارد.
هاشمی: ما دوست داریم که مردم ایران زندگی به مراتب بهتری داشته باشند و اگر استارتاپها و کسبوکارهای خلاق و نوآور میتوانند خدمات بهتری برای داشتن زندگی بهتر به ارائه مردم بدهند، دولت و مجلس و سایر نهادهای تاثیرگذار و تصمیمگیر هم کمک کنند و مسیر توسعه و ارائه خدمت بهتر به مردم را هموار بکنند.
هاشمی: در ابتدا میخــواهــم در مورد چالشهای سرمایهگذاری که داشتهاید، سوال کنم. اینکه طی چند سال گذشته چه میزان سرمایهگذاری انجام شده و اینکه در سال گذشته چه میزان سرمایهگذاری شده است؟ اگر هم سرمایهگذاری نداشتهاید، در مورد دلیل آن صحبت کنید. صحبتمان را با مجموعه فیروزه شروع میکنیم.
حمیدزاده: ترجیح میدهم در ابتدا در مورد صندوق سرمایهگذاری بورسی مجموعهمان صحبت کنم. ما تقریبا بهمنماه۱۳۹۸ بود که پذیرهنویسی کردیم. نخستین سرمایهگذاری را روی پونیشا انجام دادیم. مبلغی که از صندوق سرمایهگذاری کردیم، ۸ میلیارد تومان بود. چند مورد دیگر هم در برنامه ما برای سرمایهگذاری قرار دارند.
هاشمی: تاکنون اگزیت هم در مجموعهتان داشتهاید؟
حمیدزاده: یعنی اینکه پولی را از سرمایهگذار دریافت کنیم و سهام بفروشیم؟
هاشمی: کلا هر نوع اگزیتی.
حمیدزاده: نه، استارتاپی نبوده که خود مجموعه سهامش را فروخته باشد.
هاشمی: آقای ساجدی، شما هم در مورد میزان سرمایهگذاریهای انجامشده در مجموعهتان صحبت کنید.
ساجدی: طی یک سال گذشته، حدود ۱۴۰میلیارد تومان سرمایهگذاری مصوب داشتهایم که در راندهای مختلف پرداخت میشود. البته طبق رویه گذشتهمان، روی کواینوست هم عددهای جدی نشان دادهایم و تمایل داریم که با سرمایهگذاران دیگر هم مشارکت داشته باشیم. ما خوشبختانه دو مورد اگزیت داشتهایم.
هاشمی: اشاره کردید که ۱۴۰میلیارد تومان سرمایهگذاری مصوب داشتهاید؛ چه میزان از آن محقق شده است؟
ساجدی: حدود ۳۰درصد محقق شده و بقیه براساس KPI پرداخت میشود.
هاشمی: آقای سلیمانی، پاسخ شما را هم در مورد میزان سرمایهگذاری، اگزیت و... میشنویم.
سلیمانی: ما در مجموعه اسمارتآپ طی ۴سال فعالیتمان، مجموعا ۳۰میلیارد تومان سرمایهگذاری داشتهایم که حدود ۱۰میلیارد تومان آن امسال اتفاق افتاده و این عدد تا پایان سال به ۱۵ تا ۲۰میلیارد تومان میرسد. همچنین تاکنون ۳ اگزیت داشتهایم که یکی از آنها، امسال اتفاق افتاده است.
هاشمی: آقای خسروی، شما هم در مورد میزان سرمایهگذاری و سایر بخشهای پرسشمان صحبت کنید.
خسروی: ما از سال۹۶ تاکنون حدود ۲۰میلیارد تومان در ادونچرز سرمایهگذاری داشتهایم. در ویکست هم تقریبا به همین میزان سرمایهگذاری انجام دادهایم. طی یک سال گذشته سرمایهگذاری نکردهایم و فعلا اگزیت هم نداشتیم.
هاشمی: آقای ناظمی، طی ۳سال اخیر، صندوق سرمایهگذاری صندوق نوآوری و شکوفایی چه میزان سرمایهگذاری انجام شده و بهویژه در سال گذشته؟
ناظمی: سعی میکنم مروری داشته باشم بر این ۳سال. نقطهای که صندوق سرمایهگذاری را شروع کرد، تقریبا صفر بودیم. مثلا دو سرمایهگذاری داشتیم در حوزه بایو و آیتی. بنابراین شروع از نقطه صفر، ۶ماه تا یک سال زمان میبرد تا سازوکار را جلو ببرید. روی ۱۰ صندوق سرمایهگذاری که صندوقهای جسورانه بورسی هستند، حدود ۳۵۰میلیارد تومان سهم سرمایهگذاری صندوق بوده که با سایر شرکا این عدد به هزار و ۵۰۰میلیارد تومان میرسد. همچنین با صندوقهای پژوهش و نوآوری کواینوست داشتهایم و حدود ۶۰ قرارداد را با آنها بستهایم. با شتابدهندهها هم در مرحله سیدمانی کار کردهایم و حدود ۱۵ شتابدهنده بهعنوان عامل سرمایهگذاری صندوق کار میکنند و حدود ۵۰ پرداخت روی سیدمانیهای مختلف انجام شده است؛ یعنی حوزه کواینوست ما عددش از ۱۰۰ گذشته است. ۳کار مهم دیگر هم انجام شده است؛ یکی کراودفاندینگ که در این زمینه حدودا برای ۲۰پروژه ضمانت صادر کردهایم. ۲کار را هم با بورس جلو بردهایم که یک شرکت سرمایهگذاری است که سازوکار سهامی خاص دارد و با ۲۰۰میلیارد تومان سرمایه که محقق شده و سهم صندوق ۶۰میلیارد تومان است. یک مورد شرکت سهامی عام پروژه است که نمیشود گفت ویسی است و بیشتر SME است. در این مورد عدد بزرگی سرمایهگذاری شده که سهم ما ۱۰۰میلیارد تومان است. کل عدد حدود ۷۵۰میلیارد تومان است. این کل پورتفوی صندوق طی ۳سال اخیر است. مجموع عدد از هزار میلیارد تومان بیشتر است که شامل تعهد پرداخت میشود.